دیکشنری
elder hard
ɛldəɹ hɑɹd
فارسی
1
عمومی
::
سر بلیط
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ELBOW
ELBOW ASIDE
ELBOW CHAIR
ELBOW GREASE
ELBOW JOINT
ELBOW NIPPLE
ELBOW OUT OF
ELBOW ROOM
ELBOW THROUGH
ELBOWROOM
ELD
ELD EMISSION
ELDER
ELDER ABUSE
ELDER BERRY
ELDER HARD
ELDER NEGLECT
ELDERBERRY
ELDERLY
ELDERSHIP
ELDERWORT
ELDEST
ELDORADO
ELECAMPANE
ELECT
ELECT TO
ELECTION
ELECTION OF OFFICERS
ELECTIONEER
ELECTIVE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید